عهد و پیمان
سالها از اولین
و چند لحظه از آخرین عهدمون میگذره
عهد اول اینکه تا همیشه کنار هم باشیم
عهد آخر برای اینکه واسه همیشه تنها باشیم
(آبتین)
عمر تلف علی اصحابی
من پی توام تو بدنبال خودی
تازگی ها تو چه خودخواه شدی
خوب بودی چه شده بد شده ای
از کجا پیش چه کس رد شده ای
تو بگو راست بگو با عاشق
از چه اینگونه شدی ناصادق
زیر پایت که نشستست بگو
با چه کس گشته ای همدســت بگو
آه از عمــر تلــف
وای از باختـــنم
سالـها بی خبرو خانه بر آب ساختنم
ای تو مثل خود من دلداده
بشنو از من که بدام افتاده
هرکه چون من به دلش پا داده
زندگی باخته چون من ساده
آه از عمر تلف
وای از باختنم
سالها بی خبرو زندگی بر آب ساختنم
از ابتدا تا انتها
شاید باید شروع کرد...
نمی دونم اصلا "آخر" داره این مسیر...
از وقتی یادمه دارم میرم و میرم اما هنوز هیچی...
شاید نباید اصلا شروع میکردم...
ای کاش زرتشت بود تا از خوبی میگفت
یا حتی کوروش بود تا مهر و عدالت رو تو دل این جماعت مرده می کاشت
(آبتین)